دکتر دانش: مفید مدرسه زندگی است برای تربیت همه جانبه و متوازن

blank

 فخرالدین دانش آشتیانی در گفت و گو با نشریه خانواده مفید عنوان کرد؛

مفید مدرسه زندگی  است برای تربیت همه جانبه و متوازن

مبنای ما آزادی و اختیار در تربیت است اجبار پاسخگو نیست

در نگاه آیت الله موسوی اردبیلی مدرسه بر دانشگاه و حوزه اولویت داشت

 

خانواده مفید/در آخرین ماه سال و در یک روز زمستانی که کوه های شمال تهران کاملا از برف سفید پوش شده بود در طبقه هفتم ساختمان خورشید و در دفتر دکتر فخرالدین دانش آشتیانی رئیس مجتمع آموزشی مفید به گفت و گو نشستیم تا با او در مورد فلسفه و رویکردهای آموزشی و پرورشی و سیرتحولات این مدارس که حالا بخشی از تاریخ معاصر ایران را روایت می کند به بحث بپردازیم.

او که به خوش رویی و نجابت شهره است و معلمان نیز از دوره وزارت او خاطرات خوشی دارند با گرمی و صمیمت پذیرای ما شد و بی پرده و بدون ملاحظه به همه‌ی پرسش های ما پاسخ داد،پاسخ هاییکه به دلیل تنگی زمان و محدویت صفحه های مجله خانواده مفید، کلی و گذرا بود و قرار شد در شماره های بعدی بیشتر و جزئی تر موضوعات مطرح شده را به بحث بگذاریم.بی تردید گفت و گو با کسی که در راس هرم مدیریتی مجموعه مفید است و زمانی در راس هرم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش بوده است نه تنها برای خانواده مفید بلکه برای خانواده بزرگ آموزش و پرورش به وسعت ایران زمین هم خواندنی است.امید است با دریافت نقد و نظرهای مخاطبان گرامی گفت و گوهای بعدی ما کارآمدتر باشد.

 

*با درود و سلام و عرض خسته نباشید و سپاس که دعوت مجله خانواده مفید یعنی خانواده خودتان که در راس این مجموعه هستید را برای گفت و گو پذیرفتید،جناب آقای دانش بحث مدارس این روزها خیلی پررنگ تر شده است و ابعاد گسترده ای و چالش های متعددی در این زمینه وجود دارد و دغدغه والدین و دانش آموزان این است که در کدام مدارس و با چه رویکردهایی به تحصیل بپردازند و در سطح کلان هم صاحب نظران و نظریه پردازان نیز با این چالش مواجه هستند که بطور کلی مدرسه در عصر جدید و هزاره سوم و در شرایطی که رسانه ها و شبکه های اجتماعی گسترش پیدا کرده است آیا هنوز موضوعیت و کارکرد دارد یا نه به نظر شما آیا مدرسه همچنان کارکرد دارد یا نه و چرا؟

بسم الله الرحمن و الرحیم من هم از شما و دوستان مجله خانواده مفید تشکر می کنم. نخست اجازه بدهید تعریف جامعی از مدرسه داشته باشیم به نظر ما مدرسه محیطی است که دانش آموزان مراحل رشدشان را در ابعاد مختلف در آن طی می کنند تا بعد از فارغ التحصیلی یک عنصر تاثیرگذار در محیط اجتماع و خودشان باشند. لذا وقتی مدرسه را محیطی برای رشد دانش آموزان تعریف می کنیم باید ببینیم مفهوم رشد چیست و ابعادش چیست؟ما کلا معتقد هستیم اشتباهی که وجود داشت و الان کمتر شده و نباید این اشتباه را داشته باشیم این است که مدرسه کارکردش این باشد که دانش آموز بیاید و یک مباحث علمی و تخصصی را یابد بگیرد و وارد دانشگاه شود.خوب این تعریف تعریف نادرستی است و رشدی که در مدرسه باید اتفاق بیفتد این نیست که زبان یاد بگیرند و یا فیزیک یاد بگیرند. هر چند این هم وجود دارد اما مکان مدرسه در واقعیت جایی است که دانش آموز در ابعاد مختلف تربیت می شود در مدارس مفید از خیلی وقت قبل ما شعار مدرسه زندگی را دادیم و هدف این بوده که دانش آموزان را به شایستگی هایی برسانیم که پس از فارغ التحصیل شدن یک عنصر تاثیرگذار در اجتماعشان باشند.به نظر من این خیلی مهم تر از بخش آموزش است.خیلی از افراد هستند که اگر از آنها بپرسید که چرا فرزندانتان را به مدرسه می فرستید می گویند برای اینکه درس بخواند یعنی هنوز هم جا نیفتاده که مدرسه یک محیطی است برای تربیت. اما یک بخشی هم برای این است که تخصصی هم داشته باشد حالا این رشد چگونه اتفاق می افتد؟ همانطوری که طبیعت افراد بر این است که خودشان متناسب بر نیازشان در جامعه ای زندگی می کنند و متناسب با نیازشان می روند و کسب تجربه می کنند، ما هم از همین فطرتی که در درون خود انسان است استفاده کنیم و محیط مدرسه را محیطی بسازیم که بتوانند این نیازشان را برطرف کنند.اینجا پرسشی مطرح می شود که مراحل رشد را چقدر بصورت اجباری و دستوری جلو ببریم؟ ما متعقد هستیم و تجربه کردیم که بصورت اجباری و دستوری این مراحل به شکل کامل اتفاق نمی افتد و اگر ما بستر و محیطی را فراهم کنیم که خود دانش آموز در آن بستر مراحل رشدش را طی کند،آن موقع می توانیم بگویم این تربیت و رشد برای دانش آموز اتفاق افتاده است.برای اینکه این اتفاق بیفتد یکی از پارامترها این است که بچه ها از هم یادبگیرند.لذا اینکه تصور کنیم فقط معلم و در کلاس درس تربیت را به دانش آموز دیکته کند و یا آموزش بدهد تربیت اینگونه اتفاق نمی افتد.

*اگر اجازه بدهید اینجا یک توفقی کنیم چون نکات بسیار کلیدی را مطرح کردید که لازم است روی این نکات یک توفقی داشته باشیم مهم ترین نکته این بوده که دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی  توانمند شوند و تاثیرگذار باشند،این تاثیرگذاری نکته مهمی است که حتی یونسکو در تعریف جدید از سواد اعلام کرده که سواد یعنی توانایی ایجاد تغییر و تاثیرگذاری.و تاکیدی داشتید بر مدرسه زندگی  که بطور حتم منظورتان کسب این توانایی هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی است،و اشاره ای که به بحث نیازها و طبیعت و فطرت داشتید، می دانید که این طبیعت گرایی و فطرت گرایی مخالفانی هم دارد. شما با چه استدلال هایی این رویکرد را مدنظر قرار می دهید و پیوند آن  با زندگی در عصر جدید و در برنامه ریزی درسی و مدیریت و فعالیت های آموزشی و پرورشی شما چگونه دیده می شود؟

از چند منظر می شود به این موضوع نگاه کرد. یک منظر مباحث شناختی در مورد انسان است و آزادمنشی و اختیاری که انسان دوست دارد داشته باشد. یعنی خود انسان می تواند مراحل رشدش را طی کند به شرطی که محیط و بستر لازم برای رشد او فراهم شود. از طرفی هم در آموزهای دینی ما وقتی رابطه انسان با خدا را در نظر می گیریم، هیچ جایی حالت اجبار و دستور ندارد، فقط می گوید مثلا اگر این مسیر را طی کنید به سعادت می رسید و اگراین مسیر را طی نکنید منحرف می شوید و این خود شما هستید که باید این کار را انجام بدهید و در نتیجه از قرآن هم می شود این استفاده را کرد که انسان بطور فطری در مسیر رشد می تواند حرکت کند و ما و جامعه و مفید وظیفه داریم که بستر و محیط آن را فراهم کنیم، لذا ما از این دو منظر نتیجه گرفتیم و از منظر سوم هم تجربه چندین ساله به ما ثابت کرده است که اگر دانش آموز خودش در ابعاد مختلف یادبگیرد موثرتر است از زمانی که اجبار باشد و دستوری باشد و تجربه نشان داده است که با این مدل میزان موفقیت ما بیشتر بوده است.

*آقای دکتر خیلی خوب است که ما این حرف ها را از زبان کسی که در راس مجموعه مدارس مفید است می شنویم در حالیکه تصور عمومی این است که مفید علی رغم سابقه نیم قرن مدرسه داری یک مجموعه مذهبی و سنتی است و کسانی که از دور شناخت ناقصی در مورد مفید دارند فکر می کنند همچنان با همان رویکردهای سنتی و مذهبی فلسفه تعلیم و تربیت مورد توجه است و حتی رویکردهای آموزشی و پرورشی شما همچنان سنتی است در حالیکه سه گانه علم و دین و تجربه در خواستگاه فلسفه تعلیم و تربیت مفید نشان می دهد که در سال های اخیر تحولاتی رخ داده است و حتی من در گفت و گوهایی که با همکاران شما در سطوح و نقش های مختلف داشتم از مدیران و اولیا و دانش آموزان و فارغ التحصیلان دوره های گذشته، دیدم ارتباط شما با تجربه های بین المللی هم بالا است و افرادی که تجربه هایی را در اروپا و آمریکا داشتند و برگشتند گویا  بحث تجربه های بین المللی هم به تجربه های خود شما اضافه شده است و یافته های علوم تربیتی به شما کمک کرده تا مدارس مفید در سال های جدید خیلی متفاوت تر از قبل و سایر مدارس باشد. واقعا این تفاوت در ذیل این رویکردها وجود دارد و عملیاتی شده است یا نه هنوز در حوزه نظر و در سطح بالا شما به این مباحث می پردازید؟

blank

واقعیت این است که متناسب با شرایط جامعه سعی کردیم روش ها و برنامه ها و فرایندهای تربیتی و آموزشی را تغییر بدهیم و از حدود ده سال پیش که بحث مدرسه زندگی را مطرح کردیم بیشتر هدف این بوده که دانش آموز محیط مدرسه را یک جایگاهی برای زندگی کردن بداند و این زندگی کردن مفهومش این است که همانگونه که در خانه با پدر و مادرش زندگی می کند و در جامعه زندگی می کند محیط مدرسه هم خیلی متفاوت نباشد. لذا به همین دلیل شاهد هستیم دانش آموزان علاقمند هستند در مدرسه بمانند این مرتبط به همان بحث فطرت است که اجبار و دستوری نیست و آنها علاقمند هستند در کنار هم زندگی کنند و تجربه کنند زندگی را. از لحاظ مذهبی نیز مدرسه زیر مجموعه خیریه مکتب امیرالمومنین است و بنیانگذار آن حضرت آیت الله موسوی اردبیلی است با آن دیدگاه روشنی که داشتند بحثشان این بوده که اینجا تاسیس شود تا بتوانند فرزندان خانواده های مذهبی اینجا تربیت شوند. لذا شعار مدرسه مذهبی را هنوز داریم اما مهم نوع نگاهی است که به مذهبی بودن داریم. همیشه شعار ما این بوده که در مفید ما بدنبال تربیت جامع و متعادل هستیم. مفهموم تعادل این است که روش های سنتی همراه با اجبار که عموما نتیجه بخش نبوده مد نظر ما نیست. در زمان حیات حضرت آیت الله وقتی وضعیت جامعه را مطرح می کردیم خود ایشان مطرح کردند اجبارهایی را که ما در جمهوری اسلامی داشتیم نتیجه عکس گرفتیم سعی نکنیم که در روال های مذهبی با اجبار و دستور و زور احکام اسلامی را جاری سازیم واقعیت هم همین است و تجربه ما هم نشان می دهد که هرقدر بخواهیم به دانش آموز اجبار کنیم نتیجه عکس می دهد. ما در مدارس مسائل مذهبی را مطرح می کنیم اما با همان رویکرد انتخابی و آزادی به این موضوع می پردازیم.

*بله درست است در گفت و گوهای دیگر هم به این مباحث پرداخته شده است. اشاره کردید به آیت الله موسوی اردبیلی نامشان زنده و روحشان شاد. واقعا یک نهاد مدنی را به یادگار گذاشته اند. در این زمینه با فرزند ایشان هم گفت و گویی داشتیم و اشاره به تحولات نگرشی ایشون داشتند در پیشینه ای ایشان هم گفتند که در اردبیل ایشان متمرکز بر حوزه بودند و جذب دانش آموزان نخبه به حوزه در دستور کار ایشان بوده است و تصور می کردند که برای نجات جامعه و تربیت افراد باید حوزه وارد عمل شود. اما وقتی به تهران آمدند احساس کردند حوزه کافی نیست به دانشگاه و مدرسه رسیدند و معلوم است سه گانه حوزه و دانشگاه و مدرسه در ذهن ایشان پررنگ بوده است و این نشان می دهد که چقدر دیدگاه متفاوت و گسترده و منعطفی در این زمینه داشته اند. این رویکردهایی که در مورد مدرسه بعنوان کانون تربیت بوده است نشان می دهد تربیت همه جانبه و متوازن در مدرسه در کنار حوزه و دانشگاه مد نظر ایشان بوده است ولی ایشان حتما به مدرسه توجه خاصی داشتند در این سه گانه مدرسه و دانشگاه و حوزه، مدرسه در نگاه ایشان چه جایگاهی داشته اشت؟ به این موضوع بپردازیم بعد برگردیم به مباحث تئوریک اولیه که مطرح شد.

قبل از انقلاب که با ایشان در مدرسه مفید بودیم من شاهد این بودم که یک در روز درمیان می آمدند مدرسه و با مدیران و معلمان گفت و گو می کردند که نشان می داد که در اولویت کار ایشان بوده است. بعد از انقلاب هم که ریاست قوه قضائیه را برعهده داشتند و شرایط سختی و گرفتاری های متعددی داشتند، هر وقت مطرح می شد ایشان می آمدند مدرسه و نشان می دهد مدرسه جایگاه ویژه ای داشته است. در گفت و گوها  هم می گفتند که در این سن و سال که بینش و نگرش دانش‌آموز شکل می‌گیرد و لذا مهم است که مدرسه محیط سالمی باشد که دانش آموز رشد کند. اولویت دوم نیز همانگونه که شما گفتید دانشگاه بود و با دیدگاهی که داشتند می گفتند اگر ما بخواهیم وحدت حوزه و دانشگاه را برقرار کنیم لازمه اش این است که طلاب بیایند و علوم جدید را در دانشگاه بگذرانند و این دو با هم تلفیق بشود و یک عالمی در دانشگاه تربیت شود که هم علوم جدید را می داند و هم مسلط به مباحث فقهی است تا آن وقت بتواند فرد صاحب نظر در اجتماع باشد لذا دانشگاه هم برای ایشان اهمیت داشت اما مدرسه را در اولویت اول خودش قرار داده بود.

*این خیلی مهم است که یک فردی با این درجه علمی و فقهی با توجه به تجربه تاریخی که داشتیم چنین نگرشی در آن شرایط داشته اشت. علاقمندم بازگشتی به این مباحث ریشه ای و کلیدی داشته باشیم،ما می دانیم که در تاریخ ما بویژه تاریخ معاصر مدرسه و دانشگاه چه دشمنان جدی و سرسختی داشته است وقتی یک روحانی تراز اول و یک مرجع تقلید آن هم در تحولات انقلاب و در افراط گری هایی که در دهه شصت وجود داشت، مدافع مدرسه و دانشگاه بودند واقعا قابل ستایش است. این خیلی مهم است که مخاطبان ما بدانند که این خواستگاه در ذهن ایشان و سایر مدیران ارشد این مجموعه چقدر پررنگ است و چقدر ناشی از تحولات بین المللی و ملی است و چقدر ریشه در تئوری ها و یافته های علمی دارد و یا متاثر از همان سه ضلعی علم و تجربه و دین که گفتید است. این علم و تجربه چقدر توانسته با یک دین سازگار با دنیای جدید در مدارس مفید جمع شود؟

واقعیت این است که ابعاد شخصیتی و فکری ایشان در دوران حیاتشان کمتر شناخته شده بود و شاید یکی از علت های آن حضور ایشان در مقامات بالای انقلاب و نظام بوده است. بیشتر وجه سیاسی ایشان مطرح شده است اما وجه علمی و دیدگاه ها و نکته نظراتی که داشتند مثلا مباحثی که با ایشان پیرامون اقتصاد در کانون توحید داشتیم و خیلی تفاوت داشت، واقعا این ابعاد شناخته شده  نبود و هنوز هم ابعاد وجودی شخصیت ایشان شناخته شده نیست. ایشان از نظر علمی در سطح بالایی بودند فهمشان از مباحث دینی بالا بود و وقتی ما مباحث دینی را مطرح می کردیم کاملا متناسب با شرایط روز پاسخ می‌دادند و همین تفکر باعث شده بود که تمرکز بیشتر به مدرسه و دانشگاه در کنار حوزه داشته باشند. ایشان هم چنین به جنبه های علمی هم خیلی تاکید داشتند  و می گفتند علاوه بر اینکه باید پایه های درست دینی داشته باشند از نظر علمی هم باید دانش‌آموزان در سطح کیفی خوبی باشند تا بتوانند تاثیرگذاری بیشتر داشته باشد.

*یک سوال دیگر هم در همین زمینه مطرح کنم بعد از این موضوع عبور کنیم.معمولا وقتی یک مجموعه ای در حوزه های مختلف چه در سیاست یا اقتصاد و فرهنگ توسط کسی یا کسانی بنیان گذاری می شود سایه بنیانگذار مانع از تحولات و تغییرات می شود. مخاطبان ما علاقمند هستند که بدانند آیا این محدویت برای مدارس مفید وجود دارد یا نه و چقدر بویژه در مدیریت شما که در راس مجموعه هستید تاثیرگذار است و واقعیت های مدارس مفید چه نسبتی با سایه بنیانگذار و حتی خانواده بنیانگذار دارد؟

زمانی که ایشان مدارس مفید را خواستند تاسیس کنند اولین کاری که کردند رفتند پیش مرحوم روزبه و علامه در مدرسه علوی و پرسیدند توصیه شما چیست. که آنها گفته بودند در مدرسه داری همه مسائل از قبیل ساختمان و تجهیزات و اینگونه مسائل را رها کنید و متمرکز باشید بر نیروی انسانی درست و حسابی.حتی تاکید داشتند که سرایدار مدرسه هم مهم است که باید با نگاه تربیتی گزینش شود. لذا ایشان مهم ترین کاری را که انجام می داد سعی می کرد نیروهای متخصص و سالم و مورد اعتماد را در مدارس بگذارد مثلا خود ما وقتی اوایل انقلاب یک تیمی بودیم که آمدیم و ایشان با پرسش و جو به این تیم رسیده بودند جالب این بود که اختیار کامل را به این تیم دادند و هیچ موقع دخالتی نداشتند و خود ما گاهی می رفتیم به ایشان گزارش می دادیم و هیچ وقت با ما زاویه نداشتند.الان هم موسسین نکته نظراتی دارند که ممکن است مقداری زوایه هم داشته باشند اما به دلیل تعاملی که وجود دارد بین مجریان و موسسین حالت دستوری و اجباری نیست بیشتر مدل گفت و گو است که با هم به نتیجه ای برسیم. لذا اصلا دستوری نیست و روال حمایتی و پشتیبانی است.

اصولا ما در مدارس مفید بر پایه مشارکت جمعی، تصمیم‌گیری جمعی می‌باشد و سعی داریم با گفتگو کردن و هم‌نظری مسائل را پیش ببریم چرا که با اجبارها روال تربیتی شکل نمی گیرد. مدیر مدرسه به تنهایی تصمیم نمی گیرد هم مدیران و معلمان و هم دانش آموزان و والدین در این فرایند مشارکت دارند.

*درست است. من هم متوجه شدم که در این مجموعه تصمیم گیری های بیشتر مشورتی و شورایی است و همه عناصر در این فرایند دخیل هستند و این نکته خوبی است و اولیا و دانش آموزان را خوشحال خواهد کرد که آنها نیز می توانند در این فرایند مشارکت کنند. با توجه به اینکه شما چهره شناخته شده ای هستید و این گفت و گوی ما غیر از خانواده مفید هم دیده می شود و شنیده و خوانده خواهد شد و اینکه شما علاوه بر تجربه مفید، بعنوان وزیر در راس نظام آموزشی کشور بودید و تجربه آموزش و پرورش رسمی را هم داشتید و با تمام وجود خودتان آن را درک کردید، لذا برای صاحب نظران  و کارشناسان این حوزه نیز جذاب خواهد بود و مورد توجه قرار خواهد گرفت.شما در مبنای نظری و رویکردها به یک کلید واژه ای اشاره کردید که با فضای عمومی و حتی با تجربه تاریخی ما و شرایط فعلی ناسازگار است و آن پررنگ بودن آزادی و انتخاب در رویکردهای آموزشی  وپرورشی شماست. با توجه به تجربه ای که شما در آموزش و پرورش داشتید می دانید که آموزش و پرورش ما به شدت از فقدان این متغییر رنج می برد.این آزادی و انتخاب و اختیار را با توجه به رویکردهایی که دارید چگونه در مدیریت آموزشی و برنامه های آموزشی و فعالیت ها و برنامه های خودتان در مدارس مفید گنجانده اید؟

روالی که ما در فعالیت ها در نظر می گیریم اینگونه است که یک شورای سیاستگذاری در مدرسه داریم که نیروهای اصلی مدرسه در داخل این شورا حضوردارند که هفته ای یکبار جلسه دارند. خیلی از تصمیم گیری ها داخل آن شورا اتفاق می افتد.علاوه بر آن شورای معلمان را هم داریم که معلمان در گروه های آموزشی قرار می گیرند و برنامه ریزی های درسی را در آن شورا انجام می دهند.در مدارس ما انجمن اولیا و مربیان نیز نقش پررنگی دارند در حالیکه در مدارس دیگر انجمن بیشتر تشریفاتی است. علاوه بر اینکه در هر مدرسه یک انجمن داریم برای هر پایه هم یک انجمن داریم. لذا مشارکت اولیا باعث می شود تا ما فهم بهتری را از دانش آموزان داشته باشیم و از طرفی اولیا هم در جریان برنامه های ما قرار می گیرند بنابراین وقتی این تعامل شکل می گیرد و جلسات متعدد برقرار می شود دانش آموز احساس می کند خانه و مدرسه یکی است و یک برنامه اجرا می شود و مشارکت اولیا باعث ارتباط بهتر پدران و مادران با مدرسه می شود و تعصبی هم نسبت به مدرسه ایجاد می شود و خودشان از مدرسه دفاع می کنند.مثلا در برخی از مدارس مفید مقررات انضباطی با مشارکت اولیا و دانش آموزان تعیین می شود و تجربه نشان داده بالای نود درصد همان چیزی می شود که خود ما مدنظر داشتیم.اما مشارکت آنها باعث می شود که خیلی راحت آن مقررات اجرایی شود و از حالت اجبار خارج شود وخودشان برای اینکه محیط زندگیشان بهتر شود مقرراتی را گذاشتند که به آن هم پایبند هستند.

blank

*حالا می فهمم چرا شما در وزارتخانه طاقت نیاوردید.واقعا کسی که چنین جایی را تجربه کرده باشد ساختار متمرکز وزراتخانه برایش مثل زندان خواهد بود.لذا با توضیحی که فرمودید مدرسه محوری و مشارکت محوری عملا اجرایی می شود و شما دستورالعمل و بخشنامه ندارید.در سال شما چند بخشنامه برای مدارس می فرستید؟

بله همینطور است واقعا.اصلا دستورالعمل نداریم در سال ما فقط یک بخشنامه داریم آن هم با مشارکت مدیران برنامه هرسال را تدوین می کنیم مثلا سه اولویت مشخص می کنیم. امسال مشخص کردیم که بحث گفت و گو را جلو ببریم و به این نتیجه رسیدیم که تنها راه ما با نسل زد گفت و گو و تعامل است.

*یعنی در مفید صف و ستاد ندارید.

نه نداریم

*یعنی همه اتفاق های در مدرسه می افتد.

بله همینطور است فقط سیاست کلی را ما مشخص می کنیم .لذا هر تصمیمی را می خواهیم برای مدارس بگیریم محال است که با مدیرانمان مشورت نکنیم و اگر اکثریت مدیران ما بگویند مخالف یک تصمیمی هستند آن را حذف می کنیم.

*در حالی که در وزارتخانه روزی چند بخشنامه صادر می شد.

اگر یادتان باشد در وزارتخانه یک بار از معاون پرورشی پرسیدم شما چند بخشنامه می دهید گفت بالای ۳۰۰ تا.

*آمار ۷۰۰ بخشنامه هم شنیدیم این آمار فقط برای یک معاونت است.

بله فقط یک معاونت ۳۰۰ تا. لذا ما گفتیم هر بخشنامه ای که می خواهد برود باید تایید ما را داشته باشد تا از این طریق جلوی بخشنامه ها را بگیریم به همین دلیل زمان ما کمترین دستورالعمل و بخشنامه به مناطق رفت. لذا یکی از برنامه های ما کاهش این تمرکز گرایی بود که خیلی با آن مخالفت می شد.

*بله یادم هست یکی از نقدهای که به شما داشتند این بود که می گفتند آقای دانش آشتیانی قصد دارد رویکرد مدارس مفید را در کل کشور اجرایی کند و این را هم منفی تلقی می کردند.

بله همینطور است واقعیت است که ما تجربه کرده بودیم مدیران دولتی می گفتند نود درصد وقت ما صرف پاسخ دادن به بخشنامه ها می شود.

*الان مدیران مدارس شما با این چالش و دوگانگی چه می کنند؟

می سازیم دیگه چاره نیست. باید تعامل با مناطق داشته باشیم تا کارها را جلو ببریم یک نفر در مدرسه گذاشتیم برای همین کار.

*چقدر اینها حامی هستند و چقدرمانع؟

خیلی حامی نیستند ما سعی می کنیم خیلی مانع ما نباشند. مثلا در بحث اردوها یک دفعه اعلام می کنند اردوها تعطیل است. چون نگاه این است که اردو جزو برنامه اصلی نیست در حالیکه یکی از برنامه های اصلی ما اردوها است.

*در گفت و گوهایی که با مدیران و معلمان و والدین و دانش آموزان مفید داشتیم در مورد اتفاقاتی که در مدارس می افتد خیلی صحبت کردیم از فرصت گفت و گو با شما استفاده می کنیم و بر می گردیم به بحث رویکردها و سیاست های کلان. از دل همین رویکردهای مبتنی بر آزادی و اختیار و سه گانه علم و دین و تجربه و زندگی محوری که حتما منظور هم زندگی اخروی و هم زندگی دنیوی است،خروجی مورد نظر در سیر مدارس بویژه مدارس دینی از جامعه تعلیمات تا علوی سپس مفید  نشان دادید که مفید در آن رویکردها نمانده است یعنی اگر زمانی هدف و خروجی انسان مومن بوده بعد انسان متعهد و سپس انسان مبارز و بعد هم انسان متخصص، الان تلفیقی از اینها مورد نظر است و با توجه به اینکه شروع مدارس مفید متاثر از تحولات انقلاب و بعد هم شرایط دهه شصت بوده تحولات رویکردی چه بوده و الان به کجا رسیده است؟ یک اشاره فرمودید که خروجی باید یک فرد توانمند باشد اما این شاخص ها کدام پررنگ تر شده است و کدام کم رنگ تر شده تعهد و تخصص و مبارزه و مدیریت و یا حتی امر سیاسی در کجا تعریف می شود.چون خیلی پررنگ بوده الان در کجای داستان مدارس مفید است؟

واقعیت این است که اوایل انقلاب محیط جامعه ما مذهبی و آن هم از نوع سنتی بود لذا ما هم همین حالت را داشتیم. چون شرایط جامعه پذیرش این نوع رفتار را داشت و اولیاء و دانش‌آموزان هم آمادگی این نوع نگاه تربیتی را داشتند، اما بعد از کسب تجربه و دیدن دنیا و تجربه آموزشی کشورها متوجه شدیم در برخی مباحث کمتر کار کردیم لذا با رویکرد مدرسه زندگی گفتیم که موضوع شایستگی‌ها و مهارت‌های زندگی را باید بیشتر مورد توجه قرار دهیم البته لذا ما برنامه های زندگی محور را بعنوان یک یا دو درس تعریف نکردیم بلکه آن را بردیم در دل برنامه رسمی یعنی معلم فیزیک و ریاضی و زبان هم باید مهارت های زندگی را مد نظر قرار دهد لذا در الگوی آموزشی تلاش کردیم همه اینها از قبیل برنامه ریزی، مسئولیت پذیری، تفکر نقادانه یا سواد رسانه در کلان برنامه درسی لحاظ گردد.

*بله در گفت و گو با همکاران شما به الگوی آموزشی مفصل پرداخته شده است و الگوی آموزشی نشان می دهد که مفید آخرین تحولات آموزشی را مورد نظر قرار می دهد. در مورد موضوعاتی که مطرح کردید هر کدام سرفصل های مهمی هستند که حتما در گفت و گوهای بعدی و شماره های بعدی مجله مفید به آن خواهیم پرداخت .در رویکرد تلفیقی که فرمودید علاوه بر ساحت های در هم تنیده، موضوع دیگر فردگرایی و جمع گرایی است که هردو دیده می شود و این هویت گرایی هم در مفید پررنگ است ،حتی برخی تعصب مفیدی دارند که به تبع آن ۶ هزار فارغ التحصیل یک جمعیت گسترده و خانواده بزرگی را شکل داده است، یک تصویری از این خانواده مفید هم ارائه بدهید که این خانواده در این فضای اجتماعی و فرهنگی کشور چه مشخصه هایی  و معنایی دارد؟

شما وقتی طرف را بپذیرید و اجازه بدهید که در برنامه شما مشارکت داشته باشد خود بخود تعصب هم می آورد.

*البته شما تعصب را با بار مثبت مورد توجه قرار می دهید یعنی همان هویت گرایی منظورتان است.

بله منظورم همان هویتی است که فرد پیدا می کند. مثلا خانواده با دانش آموز می آیند و برنامه ای را اجرا می کنند. الان خیلی از برنامه های خارج مدرسه را خود اولیا طراحی و اجرا می کنند. خیلی از برنامه های ما خانوادگی است.یعنی پدر و مادر و دانش آموز با مربیان ما مشارکت و همراهی دارند. مثلا کوه می روند یا مسافرت و اردو می روند لذا خود این مساله آن هویت را شکل می دهد.

*یعنی یک هویت انتخابی است که هم خودشان انتخاب می کنند و هم مشارکت می کنند لذا این هویت هم ماندگار است و هم به آن تعصب می‌ورزند.

بله دقیقا با انتخاب و مشارکت آنها و کاملا داوطلبانه است.

*یک اشاره ای هم داشته باشید به هویت ملی و اینکه هویت ملی در کجای برنامه های شما مورد توجه قرار می گیرد.

اتفاقا یکی از مواردی که برای ما اهیمت دارد هویت ملی است و روی آن کار هم کردیم. مثلا اردوهای ما هدفدار است، اگر مشهد می رویم با نگاه مذهبی می رویم و اگر اصفهان می رویم با نگاه تاریخی. لذا همیشه همراه اردوها افراد دارای دانش و اطلاحات هستند تا بازدیدها و اردوهای ما عمیق و موثر انجام گیرد.

*تاثیر این ایران دوستی را کجا می شود دید؟

واقعیت این است که برنامه های ما مثل هفته شهدا و یا اردوهای جهادی و برنامه های از این قبیل آن تعهد لازم را در افراد ایجاد می کند. هویت جمعی که در مدرسه شکل می گیرد می بینیم بعد از فارغ التحصیلی هم وجود دارد. جلسات مداوم فار‌التحصیلان با هم‌دوره‌های خودشان نشاندهنده همین موضوع است.

*گویا این هویت در خود شما هم پررنگ شده اصلا شما فکر می کنید که یک روزی مفیدی نباشید؟

خیلی سخت است. بله خیلی در خود من هم پررنگ است و حتی وقتی جایی کسی می آید و خودش را معرفی می کند و می گوید مفیدی بوده است این حس عضو خانواده بودن خیلی پررنگ خودش را نشان می دهد.

*چقدر این یکپارچگی خوب است .اما متاسفانه در مدارس رسمی  ما وجود ندارد.

بله همینطور است به همین دلیل جدایی سخت است. چون آدم فکر می کند بطور نسبی به اهدافش رسیده است با هر مفیدی هر جا برخورد کردیم دیدیم موثر است در این شرایط سخت اشتغال می بینیم مفیدی ها  نه تنها مشکل اشتغال نداشتند بلکه کار آفرین هم بودند.

*فرزندان مدیران مفید در مدارس مفید تحصیل کرده و می کنند و برخلاف مدیران آموزش و پرورش رسمی که شعار مدارس دولتی را می دهند ولی فرزندانشان در مدارس غیر دولتی حضور دارند.

بله دقیقا. نه تنها فرزندان مدیران مفید بلکه فرزندان فارغ التحصیلان هم در مفید تحصیل می کنند و معلمان و مدیران ما هم اغلب مفیدی هستند.

*سپاسگزارم از شما اگر سخنان پایانی دارید بفرمایید.

از شما خیلی ممنون هستم. اما اجازه بدهید اشاره ای کنم به موضوع کارکرد مدرسه که در پرسش نخست مطرح کردید. می دانید که ما یک مرکز نوآوری راه اندازی کردیم و بر این باور هستیم که محیط مدرسه ای که دانش آموزان با هم تعامل دارند را نمی شود حذف کرد یا تعطیل نمود. چون در مدرسه باید دانش آموزان در کنار هم زندگی را تجربه کنند هر چند باید از تکنولوژی و فناوری  استفاده کرد و دستاورهای مرکزنوآوری های آموزشی نشان می دهد که نه تنها مدرسه همچنان موضوعیت و کارکرد دارد بلکه با استفاده از فناوری های جدید می تواند کارکرد موثرتری نسبت به گذشته هم داشته باشد.

* حال که به این مهم پرداختید با توجه به اهمیت دو عنصر کلیدی مدرسه بفرمایید تعامل دانش آموز و معلم در مفید چگونه است؟

هر جا دانش آموزان با معلمان رابطه دوستانه داشتند موفق تر و یادگیری کامل تر و اثربخش تر بوده است، یعنی همان معلم تسهیل گر در مفید مد نظر ما است، لذا این در دستور کار مفید بوده و هست که ضمن حفظ اقتدار معلم در کلاس، باید روابط صمیمی بین معلمان و دانش آموزان وجود داشته باشد تا دانش آموز حس خوبی پیدا کند.

*و سخن پایانی.

با توجه به همین روال و سیاستی که داریم تقاضای من این است که اولیا و دانش آموزان محیط مدرسه را از آن خود بدانند و مشارکت کنند تا همچنان که تا کنون توانستیم، محیط سالم و قابل قبولی را با مشارکت آنها بسازیم.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *