خاطراتِ عصرِ یک روز پاییزی (گزارش اردوی عصرمانی)

«خاطراتِ عصرِ یک روز پاییزی»

گزارش اردوی عصرمانی

همیشه لحظه‌ی پایان کلاس‌های درسی مصادف با رفتن به خانه نیست و می‌تواند گاهی شروع لحظات پر‌هیجان دیگری باشد. آن‌روز بچه‌ها در مدرسه فرصتی یافتند تا از دنیای کتاب‌ها و درس‌ها فاصله بگیرند و با شادمانی و شور و نشاط، در کنار هم، روندی شگفت‌انگیز به نام “عصر مانی” را تجربه کنند. این برنامه‌ی ویژه به منظور تقویت دوستی‌ها، همکاری و خلاقیت در میان دانش‌آموزان طراحی شده بود و هدفش ایجاد لحظاتی پر از شادی و نشاط بود که در یادها ماندگار شود.
از ساعت دو و نیم با خلوت شدن حیاط تا پنج بعدازظهر، سه حیاط مدرسه به صحنه‌ای از بازی و شادی تبدیل شد. بچه‌ها که نزدیک به هشتاد‌ نفر می‌شدند به دسته‌های کوچک‌تر  تقسیم شدند و با انرژی و سرزندگی، فعالیت‌هایشان را آغاز کردند. حیاط مدرسه‌ی مفید در آن ساعات کمتر پیش آمده بود تا صدای همهمه و خنده و شادی بچه‌ها بپیچد. اما اگر بخواهم با جزییات بیشتری ادامه دهم باید بگویم بازی‌هایی که در این روز سرشار از خوشحالی و هیجان برگزار شدند، از این دست بودند؛
فوتبالی که هیچکس هیچوقت از آن خسته نمی‌شود! همیشه در زمان‌های معمول مدرسه فرصت برای فوتبال بازی کردن کم می‌آید و بچه‌ها با ناراحتی بازی را به آخر می‌رسانند. ما در این بخش از برنامه، بچه‌ها با شوق و ذوق بی‌نظیر به میدان آمدند. صدای توپ، همراه با فریادهای تشویقی دوستان‌شان، جوی خاص و مملو از هیجان ایجاد کرد. هر گل که به ثمر می‌نشست، ضربان قلب‌ها را بیشتر می‌کرد، این بازی نه تنها فرصتی برای رقابت بود، بلکه جایی برای اتحاد و دوستی‌های بیشتر به حساب می‌آمد.
در حیاطی دیگر اغلب بچه‌ها با دست پر به مدرسه آمده بودند، در این بخش، بچه‌ها با تفکر و خلاقیت به چالش کشیده شدند. بازی‌های فکری نه تنها آنها را سرگرم می‌کرد، بلکه در آن‌ها بذرهای تفکر منطقی و استدلالی را می‌کاشت. رقابت‌های شیرین و خلاقانه، شادی و چالش را در میان دوستان ایجاد کرد و هر یک از آنها را به پرورش توانایی‌های خود ترغیب می‌کرد.گوشه ای دیگر در بازی وسطی هر بار که یکی از بچه‌ها با استعدادی خاص و حرکتی خلاقانه، توجه دیگران را جلب می‌کرد، به وضوح می‌شد شادی و هیجان را در چهره‌ها مشاهده کرد. 
و بدمینتون، ورزشی که بیش‌از آنچه به نظر می‌آید از بچه‌ها انرژی می‌برد. این بازی نشاط‌آور حس اثرگذاری پرواز را به بچه‌ها هدیه می‌داد. هر ضربه که به توپ زده می‌شد، لبخندهایی را بر چهره‌های همه می‌نشاند و برقراری دوستی‌های جدید را ممکن می‌ساخت. با دوختن رشته‌های دوستی، بچه‌ها بیشتر از همیشه نسبت به هم نزدیک می‌شدند.
حضور جناب آقای باقری، مدیریت مدرسه، در برنامه به رغم مشغله‌های فراوان‌شان، نشان‌دهنده توجه و اهمیت او به فعالیت‌های فوق‌برنامه و ایجاد ارتباطی صمیمانه با دانش‌آموزان بود. ایشان دقایقی با بچه‌ها فوتبال بازی کردند که این رفتار، حس ارزشمندی را در دانش‌آموزان ایجاد کرد و به آنها نشان داد که به واقع در نگاه ما محترم و ارزشمندند و صدایشان شنیده می‌شود. همچنین، مربیان از پایه‌های دیگر نیز در این برنامه با بچه‌ها همراه شدند که این همراهی موجب ایجاد فضایی مثبت و تعامل بیشتر بین دانش‌آموزان گردید. به طور کلی، این رویداد نه تنها به تقویت روحیه گروهی و ایجاد یک جامعه آموزشی منسجم و شاداب کمک می‌کند، بلکه نشان‌دهنده حمایت مدیر و مربیان از یادگیری خارج از کلاس و اهمیت ارزش‌های اجتماعی و همدلی در بین دانش‌آموزان است.
در پایان این روزی که به واقع برای عزیزان‌مان شگفت‌انگیز بود، والدین با دلتنگی و هیجان، و قدردان از عشق و زحمات مربیان و مسؤلین مدرسه، به استقبال دلبندان‌شان آمدند.
در پایان این عصرمانی، برگزاری یک میان وعده دلچسب و خوشمزه به عنوان نقطه عطفی دیگر در روز شاداب بچه‌ها بود.  این لحظات نه تنها فرصتی برای رفع خستگی بود، بلکه به آن‌ها این امکان را می‌داد تا با هم در فضایی دوستانه و صمیمی، تجربه‌های روز گذشته را به اشتراک بگذارند و به بحث و گفتگو بپردازند.  لحظاتی که روح جمعی‌مان را جلا بخشید و لحظاتی شیرین را در یادها به جا گذاشت.
فرصت گپ و گفت مربیان و والدین نیز کم‌کم به پایان رسید، روز طولانی و پرخاطره‌ی ما به پایان رسید و با پایین آمدن آفتاب پاییزی، همگی با خاطراتی زیبا به خانه بازگشتیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *