از بدو تولد فرزند، والدین در پی یافتن نشانه های بهره هوشی در او هستند و به این منظور، از انواع تست ها کمک می گیرند، غافل از آن که هوش با آنچه عوام می پندارند و می شناسند، متفاوت است و بهره هوشی فقط یکی از جنبه های هوش شمرده می شود.
فرانسیس گالتون، اولین کسی بود که در این زمینه تحقیقات علمی انجام داد؛ اما آلفرد بینه سال ۱۹۰۵ اولین نمونه آزمون واقعی هوش را تهیه کرد.

شاید شما هم تصویر یک کودک باهوش، کمحرف با یک عینک گرد بزرگ روی صورت که در اکثر فیلمها و داستانهای کودکان به عنوان مغز متفکر و نابغه کوچک معرفی میشود را به خاطر داشته باشید. این تصویری است که به البته به طور اغراقآمیزی، هوش منطقی-ریاضی را نمایش میدهد.
هوش منطقی-ریاضی بیش از هر نوع هوش دیگری شناخته شده است. این هوش به توانایی ذهنی ما در تفکر منطقی و حل مسئله بر میگردد. این هوش اغلب به توانایی کلامی وابستگی ندارد یعنی ممکن است با یک فرایند ذهنی دقیق و البته سریع، نظم منطقی موجود بین اجزای یک مسئله را کشف کنیم و قبل از اینکه بخواهیم مراحل پردازش ذهنی خود را توضیح دهیم، مسئله را حل کرده باشیم.
افرادی که دارای هوش منطقی-ریاضی بالا هستند، به طور معمول عاشق تفکر و حل مسئله هستند. در هر مسئلهای به دنبال الگوها و الگوریتمها میگردند و از تجزیه و تحلیل و آنالیز مسائل لذت میبرند. این افراد به شدت منطقی و واقع گرا هستند و در هر مسئلهای به دنبال کشف نظم، قاعده و قانون و روابط علت و معلولی میگردند.
هوش ریاضی-منطقی قبل از مطرح شدن تئوری هوشهای چندگانه به عنوان اصلیترین جنبه هوش یا حتی “هوش خام” شناخته میشد و بسیاری این هوش را سنگ بنای اندازهگیری هوش انسان میدانستند. اما امروزه هوش ریاضی تنها جنبهای از انواع هوش انسان تلقی میشود که موقعیتی برابر با سایر مولفههای هوش دارد.
منبع: آی هوش